خوشبختی نوشت های من

روزمرگی هایم را مینویسم... شاید بعدها کودکم بخواند....

خوشبختی نوشت های من

روزمرگی هایم را مینویسم... شاید بعدها کودکم بخواند....

دو شب پیش بابا ماشینشو بهمون فروخت

به اولین آرزوی سال ۹۶ رسیدم

امشب شب قدره

اومدی من و مامان رو گذاشتی مسجد امیر

خودت رفتی اسنپ.... برای حتی دوتا مسافر بیشتر....