خوشبختی نوشت های من

روزمرگی هایم را مینویسم... شاید بعدها کودکم بخواند....

خوشبختی نوشت های من

روزمرگی هایم را مینویسم... شاید بعدها کودکم بخواند....

یادداشت هجدهم

اومدم اعتکاف....

خوبیش اینه تو نیستی که نتونم جلوت گریه کنم و مجبور نیستم هی بغضم رو قورت بدم یا وقتی بی اراده اشکام میاد ازت مخفی شم...

اینجا هرچقدر بخوام میتونم گریه کنم بدون اینکه کسی از مشکلاتم چیزی بدونه....

خالی شدم تو همین چند ساعت...

فقط ای کاش صدام برسه به اون بالایی....

بشنوه و حل کنه مشکلاتم رو....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد