قرار بود اینجا باشه تا بیام از خوشبختی هام و روزای رو به پیشرفتم بنویسم تا بمونه یادگار...
اما تا الان جز سختی و بدبختی و شکست هیچی نبوده
خسته ام از اینکه هرروز بیام بنویسم آره امروزم ما رو پیچوند امروزم نشد این هفته هم افتاد برا هفته بعد
خسته ام
خسته ام از آگهی های ماشین و خونه که حتی نتوسنتم یکیش رو برم ببینم
خسته ام از نوشتن ایده هام که با پولام چیکار کنم
خسته ام از این که هرشب خستگی های تورو به جون بخرم
کم آوردم دیگه